پایان توهم «چینِ ضعیف»

وقتی نخست‌وزیر اسلواکی اروپا را «قورباغه‌های در چاه» نامید، کمتر کسی تصور می‌کرد موشکی در پکن معنای واقعی این استعاره را آشکار کند. اما دانگ‌فنگ_۵C دقیقاً همین کار را کرد.

به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بین‌الملل، در یادداشتی تأکید کرد که گفت‌وگو و تعامل با چین امروز نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای اروپا و ژاپن است.

نخست‌وزیر اسلواکی، رابرت فیتسو، پیش از رژه‌ بزرگ سوم‌سپتامبر جمله‌ای گفت که حسابی به دل نشست: «بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا درست مثل قورباغه‌ای هستند که در ته چاه گیر کرده و دنیای بیرون را نمی‌بینند.» در آن زمان، خیلی‌ها فکر کردند این فقط یک حرف دیپلماتیک یا کنایه‌ای به سیاست فعلی اتحادیه اروپا در قبال چین است.

اما با برگزاری رژه‌ ۳ سپتامبر و نمایش مجموعه‌ای از تسلیحات پیشرفته چین – به‌ویژه حضور پرشکوه موشک قاره‌پیمای دانگ‌فنگ_۵C به‌عنوان آخرین و مهم‌ترین سلاح در مراسم – ارزش و سنگینی جمله‌ فیتسو دوچندان شد.

پایان توهم «چینِ ضعیف»

به گزارش گلوبال تایمز، فیتسو تنها رهبر اتحادیه اروپا بود که در این رژه‌ باشکوه حضور یافت. او صریحاً اعلام کرد از این بابت هم «احساس تأسف» می‌کند و هم «برای او قابل درک نیست.»

اما تأسفش از چه بود؟ از این‌که اتحادیه اروپا به‌طور جمعی تصمیم گرفت در چنین مراسم مهمی – که نماد پیروزی بر فاشیسم است – غایب باشد؛ از این‌که رهبران اروپایی فرصت دیدن با چشم خود سطح پیشرفت تجهیزات نظامی چین را از دست دادند.

و منظورش از «قابل درک نیست» چه بود؟ این‌که نمی‌تواند بفهمد چرا اتحادیه اروپا همچنان در پیله‌ ذهنی خود فرو رفته و حاضر نیست با چشمی باز با کشوری روبه‌خیزش روبه‌رو شود؛ و چرا اروپا هنوز این‌گونه به امنیتی وابسته است که آمریکا برایش تعریف کرده.

با این حال، شاید بهترین مصداق برای همان «قورباغه در چاه» نه اتحادیه اروپا، بلکه ژاپن باشد.

چرا گفته‌ فیتسو هرچه می‌گذرد پرمعناتر می‌شود؟

زیرا رژه‌ اخیر چین فقط نمایش نظم و قدم‌های هماهنگ سربازان نبود؛ بلکه صحنه‌ای بود برای نشان دادن تمام‌قد یک «قدرت بازدارندگی راهبردی»؛ و اوج این نمایش، حضور موشک قاره‌پیمای دانگ‌فنگ_۵C در لحظه‌ پایانی بود.

بسیاری وقتی اسم «موشک سیلویی» را می‌شنوند، بلافاصله یاد تصویری قدیمی می‌افتند: سنگین، ثابت و از رده خارج.

اما در واقعیت، دلیل اینکه چین، آمریکا و روسیه همچنان به سامانه‌های سیلویی متکی‌اند، این است که این سلاح‌ها سه مزیت انکارناپذیر دارند:

۱. قدرت حفاظتی خارق‌العاده: سیلوها در عمق زمین ساخته می‌شوند، با لایه‌هایی چند متری از بتن مسلح و درپوش‌هایی از فولاد فوق‌مقاوم. جز اصابت مستقیم یک بمب هسته‌ای، تقریباً نابودی آن‌ها غیرممکن است.

۲. قدرت فریب‌دهی بالا: در شبکه‌ گسترده‌ سیلوها، واقعی و ساختگی در هم تنیده‌اند. موقعیت دقیق موشک‌ها به قدری مخفیانه طراحی شده که دشمن هیچ‌گاه قادر به شناسایی و هدف‌گیری کامل همه‌ آن‌ها نخواهد بود.

۳. پایداری بی‌رقیب: موشک‌های سیلویی نه تحت تأثیر آب‌وهوا قرار می‌گیرند، نه جغرافیا و نه مسیرهای جابه‌جایی. آن‌ها همیشه در آماده‌ترین وضعیت رزمی قرار دارند.

پایان توهم «چینِ ضعیف»

دانگ‌فنگ_۵C دقیقاً بر همین پایه توسعه یافته اما با یک جهش فناورانه. امروز این موشک بردی بیش از ۱۶ هزار کیلومتر دارد، می‌تواند بیش از ۱۰ کلاهک هسته‌ای مستقل حمل کند و به سامانه‌های فریب‌دهنده مجهز است که توان نفوذ آن را به‌طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.

این چه معنایی دارد؟ به این معناست که چین اکنون به یک نیروی بازدارندگی استراتژیک با بقای بسیار بالا دست یافته است. حتی اگر در نخستین موج یک حمله‌ هسته‌ای غافلگیر شود، دانگ‌فنگ_۵C همچنان قادر به اجرای حمله‌ تلافی‌جویانه خواهد بود. برخی کارشناسان آمریکایی حتی معتقدند که در مقایسه با موشک متحرک‌تر دانگ‌فنگ_۴۱، این دانگ‌فنگ_۵C است که «آخرین بیمه‌ هسته‌ای چین» به شمار می‌آید.

اما اروپا چطور؟
اکثریت کشورهای اتحادیه اروپا همچنان به «چتر هسته‌ای» آمریکا متکی‌اند و عملاً روند توسعه‌ توان هسته‌ای مستقلشان متوقف مانده است. در حوزه‌های کلیدی همچون شناسایی راهبردی، دفاع موشکی و بازدارندگی هسته‌ای، اروپا هیچ دستاورد تعیین‌کننده‌ای نداشته است.

بزرگ‌ترین تناقض اروپا در نحوه‌ مواجهه با مدرن‌سازی نظامی چین آشکار می‌شود: یا عمداً توان چین را دست‌کم می‌گیرند و می‌گویند «چین هنوز آن‌قدر قوی نیست»، یا در طرف مقابل، با بزرگ‌نمایی، «نظریه‌ تهدید چین» را تبلیغ می‌کنند. هر دو رویکرد در اصل یک چیز را نشان می‌دهد: فقدان قضاوت مستقل.

به بیان دیگر، درست در زمانی که چین بی‌سروصدا در حال ارتقای توان هسته‌ای تلافی‌جویانه و تکمیل سامانه‌ سه‌گانه‌ هسته‌ای است، اروپا هنوز سرگرم بحث‌های تکراری است: «آیا باید از آمریکا فاصله بگیریم؟» یا «چطور با خیزش چین کنار بیاییم؟» این عقب‌ماندگی در درک واقعیت همان ذهنیت «قورباغه در چاه» است که فیتسو به آن اشاره کرد.

اگر اتحادیه اروپا را بتوان به «کسانی که نمی‌خواهند ببینند» تشبیه کرد، ژاپن در نقطه‌ مقابل قرار دارد: «می‌بیند ولی وانمود می‌کند چیزی ندیده»، و حتی می‌کوشد جلوی دیگران را هم بگیرد تا نبینند.

به گزارش گلوبال تایمز، درست پس از پایان رژه‌ ۳ سپتامبر، وقتی خبرنگاران از مقامات ژاپنی درباره‌ این مراسم پرسیدند، آن‌ها تنها پاسخ دادند: «قابل اظهار نظر نیست.»

چرا «نمی‌خواهند اظهار نظر کنند»؟ نه از سر احترام، بلکه چون پاسخی ندارند.

زیرا پیش از برگزاری رژه، ژاپن از یک‌سو از کشورهای دیگر می‌خواست در این مراسم شرکت نکنند، و از سوی دیگر، با هیاهو درباره‌ گشت‌های دریایی ناوهای چینی اطراف جزایر، عمداً سعی داشت روایتی از «تهدید چین» بسازد. این رفتار در اصل چیزی جز ناامنی سیاسی و اضطراب تاکتیکی نیست.

آن‌ها می‌کوشند مانورهای دریایی کاملاً عادی چین را به‌عنوان «اقدام تحریک‌آمیز» جا بزنند، در حالی که مسیر این ناوها تماماً در آب‌های آزاد و کاملاً منطبق بر قوانین و عرف بین‌المللی بوده است.

Will China's Navy Emerge As The Biggest And The Most Powerful In The World?  - Chintan

طنز ماجرا اینجاست: ژاپن سال‌هاست با ایالات متحده در دریای جنوبی چین و تنگه‌ تایوان به نام «آزادی کشتیرانی» همکاری می‌کند، اما وقتی چین یک رزمایش عادی برگزار می‌کند، غوغا به پا می‌کنند. این دوگانگی نه ساده‌لوحی، بلکه فریب راهبردی است.

آنچه واقعاً ژاپن را به وحشت می‌اندازد، چند ناو سطحی در حال گشت‌زنی نیست، بلکه جهش توانمندی‌های بازدارندگی راهبردی چین است؛ جهشی که موشکی چون دانگ‌فنگ_۵C نمایندگی‌اش می‌کند.

ژاپن به‌عنوان یک کشور جزیره‌ای با سرزمینی محدود، شهرهای فشرده و عمق دفاعی بسیار کم، بیشتر از هر چیز از چنین سلاحی می‌ترسد: موشکی با توان حمله‌ اشباعی و چندکلاهکی. یک دانگ‌فنگ_۵C می‌تواند هم‌زمان ده هدف را مورد اصابت قرار دهد. این یعنی حتی اگر تنها بخش اندکی از سیلوهای چین پس از یک حمله‌ نخستین زنده بماند، همان مقدار هم برای تضمین یک حمله‌ هسته‌ای ویرانگر کافی خواهد بود.

ترس واقعی ژاپن این است که اگر روزی شرایط منطقه‌ای تغییر کند، دیگر نمی‌تواند مطمئن باشد که «پناه گرفتن پشت ارتش آمریکا» آرامش و امنیت برایش به ارمغان خواهد آورد.

وقتی دوباره به موضوع نگاه کنیم، هوشیاری فیتسو درست نقطه‌ مقابل سرگردانی جمعی اروپا و ژاپن قرار می‌گیرد.

فیتسو فقط از روی تعارف دیپلماتیک به چین نیامد؛ بلکه این تصمیمی مبتنی بر واقع‌گرایی سیاسی بود. او به‌خوبی می‌داند در جهانی که کشوری با توان بازدارندگی هسته‌ای کامل و نفوذ جهانی ایستاده است، نادیده گرفتن گفت‌وگو با آن کشوری بزرگ، بازی با آتش خواهد بود.

اما در سوی دیگر، «غیبت دسته‌جمعی» اروپا و «سنگ‌اندازی پنهانی» ژاپن نماد ذهنیتی است که می‌گوید: «چون تو را قبول ندارم، پس تظاهر می‌کنم که وجود نداری.»

ماهیت این طرز فکر، چیزی جز انسداد راهبردی نیست. آن‌ها گمان می‌کنند اگر به رژه‌ چین نگاه نکنند، می‌توانند پیشرفت نظامی چین را انکار کنند؛ اگر خبرهای مربوط به دانگ‌فنگ_۵C را به‌طور گسترده منتشر نکنند، مردمشان همچنان در همان «تصویر ذهنی عقب‌مانده از چین» احساس راحتی خواهند کرد.

What We're Watching: Xi hosts military parade, & More - GZERO Media

اما جهان به‌خاطر اینکه عده‌ای چشم‌هایشان را می‌بندند، متوقف نمی‌شود.

چین هرگز به دنبال برهم زدن نظم موجود جهانی نبوده، اما در حوزه‌ منافع حیاتی خود هم هرگز عقب‌نشینی نخواهد کرد. تسلیحاتی که در رژه به نمایش گذاشته شدند، برای نمایش قدرت‌طلبانه نبودند؛ بلکه حامل یک پیام روشن بودند: چین هم اراده دارد و هم توانایی برای دفاع از امنیت و دستاوردهای توسعه‌ خود.

اگر اتحادیه اروپا واقعاً به دنبال «خودمختاری راهبردی» است، نباید به تابع یکی از قدرت‌های بزرگ تبدیل شود. اروپا باید برداشت و سیاست مستقل خود در قبال چین را داشته باشد، نه اینکه کورکورانه اسیر «دیپلماسی ارزشی» شود و در چرخه‌ خصومت گرفتار آید.

و ژاپن؟ اگر حقیقتاً به دنبال «امنیت ملی» است، نباید از یک‌سو منطقه را به آشوب بکشد و از سوی دیگر انتظار داشته باشد آمریکا ناجی‌اش باشد. باید بفهمد که به‌جای تخریب چین در هر صحنه، بهتر است به این بیندیشد که چطور می‌توان در کنار یک چین قدرتمند به همزیستی پایدار رسید.

وقتی فیتسو گفت «اتحادیه اروپا قورباغه‌ای در ته چاه است»، مگر ژاپن جز این بود؟ با این تفاوت که ژاپن همان قورباغه‌ای است که هرچه بیشتر می‌پرد، باز هم جرأت بیرون آمدن از چاه را ندارد.

وضعیت تراژیک این نیست که در ته چاه باشی؛ بلکه این است که بدانی آن بالا آسمانی هست، اما ترجیح بدهی سر پایین بیندازی و بگویی: "همه‌اش توهم است."

چینِ امروز، یک حادثه نیست، بلکه یک دوره تاریخی است. می‌توانی در رژه‌اش شرکت نکنی، اما نمی‌توانی وجودش را انکار کنی. می‌توانی خبر سلاح‌هایش را سانسور کنی، اما نمی‌توانی بازدارندگی‌اش را محو کنی.

تنها با بیرون آمدن از چاه و نگاه مستقیم به آسمان می‌توانیم جایگاه خود را در دوران دگرگونی‌های بزرگ جهان پیدا کنیم.

پایان/

۱۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33338

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 7 =